دانشپژوه دوره دکتری رشته فقه و حقوق قضایی جامعة المصطفی العالمیه
چکیده
تحقیق حاضر به بررسی و تبیین نظریه خطر و نقش آن در مسئولیت مدنی از منظر حقوق ایران و افغانستان با استفاده از منابع کتابخانهای مبتنی بر روش توصیفی-تحلیلی پرداخته است؛ از این منظر در حقوق مدنی، لزوم جبران خسارتی که به دیگری وارد آمده، یکی از قواعد مسلم حقوقی میباشد و در تمام نظامهای حقوقی پذیرفته شدهاست. تا آنجا که در نظریههای جدید، به جای «مسئولیت» از «جبران خسارت» صحبت به میان میآید، اصول حقوقی و عدالت اقتضا دارد، که هر فردی اگر خسارت و زیانی وارد آورد، متحمل پرداخت خسارت وارده گردد. این نوشته در صدد تبیین نظریه ایجاد خطر است. که پس از بحث مفاهیم و کلیات، به تبیین، سیر تاریخی، اهداف، مبنا، نقد و در نهایت تعدیل نظریه ایجاد خطر بررسی گردیده است. و در اینجا به این نتیجه دست یافتیم که طرفداران نظریه ایجاد خطر، در تعدیل آن، تلاش کردند تا عناصر مثل خطر ایجاد شده، کار نا متعارف و یا مسئول شناختن منتفع را با عنصر تقصیر جایگزین کنند و بدین وسیله بتوانند مبانی جدیدی برای مسئولیت مدنی معرفی کنند. ولی تمام تلاشها در خصوص نظریه تقصیر و خطر با شکست نسبی روبرو شد و هیچ یکی از این نظرات، صد درصد و بطور مطلق مورد پذیرش قرار نگرفت که پس از نقد و برسی نهایی تعدیل گردید که حقوق ایران و افغانستان هم نظریه خطر را به صورت مطلق نپذیرفته بلکه حقوق ایران بیشتر تمایل به نظریه تقصیر داشته و حقوق افغانستان نظریه خطر را تقویت کرده است.